امروز تو خيابون يه بچه 5 ساله به دوستش گفت پدسگ.
دوستشم برگشت گفت.نه كه باباي تو اهوئه!!!


فرمون دادن دخترا
.
.
بيا
.
.
بيا
.
.
بيا
.
.
نيا افتاد تو جوب

..........
بعضي هام فكر ميكنن راهنماي ماشين شون عصاي موسي هستش.
راهنمارو كه زدن ميپيچن
وظيفه بقيه هم اين كه شكافته بشن

.............
پشه عزيز.برادرم.قربونت برم.دقيقا نميدونم از چه مكانيزمي استفاده ميكني كه
لاي انگشتهاي پاي به هم چفت شده رو بخوري.به هر حال اين همه جا كه خون
دارم.نكن اين كارو

............
نيمه گمشده من الان بايد خيلي خسته شده باشه.
از بس دنبالم گشته نتونسته منو پيدا كنه

............
واسه مردم شبا تو تراس ويلاشون گيتار ميزنن تا خوابشون ببره.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
زير پنجره ما هم يه وانت هي استارت ميزنه!لامصب روشنم نميشه!!!!!!!

..............


غضنفر با يه عربه سر موز دعواشون ميشه.
تركه ميگه بيا بخوابيم هر كي خواب خوب ديد موز مال اونه.
مي خوابن عربه بيدار ميشه ميگه خواب ديدم اگه موز نخورم ميميرم.
غضنفر ميگه من تا نخوردم خوابم نبرد!
................

يه بار واسم نامه رسيد.در نامه رو باز كردم
هر چي منتظر شدم مثل تو فيلما نويسنده نامه با صداي خودش نامه رو
واسم بخونه.نخوند.
تمام باور هام فرو ريخت.


..............

دختر بودن جرم نيست!
.
.
.
.
.
.

.
.
.
.
.
.
.
بيماريست!!
بياييد با انها مهربان باشيم!!!
پسرها وعده ما لب كارون.چه گلبارون


............

پسره با داداشش رو هم رفته 13 سال سنشون نميشه.استاتوس زده
Galexy s4 يا I-pone 5 برام نخرن شب خونه نميرم!!!!
اونوقت من سن اون بودم يه دونه از اين عينك شنا داغونا داشتم حمموم
كه ميخواستم برم با خودم ميبردم.
بعد تشت و پر اب ميكردم با كله ميرفتم توش و تا ساعت ها به شادي ميزيستيم.

...............

ديدي درد نداشت؟
.
.
.
.
.
.
.

.
.

جمله نستالژيك پدر و مادر ها بعد امپول زدن به بچه هاشون در حالي كه
بچه داره خون گريه ميكنه...!!!!!!

...............

خانومه تو تاكسي: اقا ببخشيد فردوسي هم ميريد؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
راننده تاكسي:بله خانم وگرنه ميتركيد.
اين ديگه چه سواليه؟!!!!!!


...........


دقيقا زماني كه فكر ميكني زندگي بدتر از اين نميشه.
يه اتفاقي ميوفته ككه ميبيني نه از اين بدتر هم ميشه.

............

دختر:خلقت پسر ها اصلا شوخي جالبي نبود.
.
.
.
.
.
.
.
.

.
پسر:ولي خلقت دخترا خيلي باحال بود.مرديم از خنده))))))))))):!!!
...............

دختري به كوروش كبير گفت من عاشقت هستم

كوروش كبير گفت لياقت شما برادرم است

كه از من زيباتر است و اكنون پشت سر شما ايستاده

دخترك برگشت و ديد كسي نيست

كورش گفت اگر عاشقم بودي پشت سرت را نگاه نميكردي!!


................



کاش واسه ازدواجم مثه انتخابات عمل میشد


چندتا نامزد توسط مامانم تأیید صلاحیت میشدن

میومدن دونه دونه از برنامه هاشونو هنر هاشون برام میگفتن

بعدش منم سر فرصت با بصیرت و آگاهی همسرمو انتخاب میکردم

مهمتر از همه اینکه:

هر 4 سال یکبار هم فرصت داشتم، یه حماسه دیگه می آفریدم .

.............